دیشب برام ی شب بیاد ماندنی بود قبلا این حس رو تجربه کرده بودم چند سانمیدونم چجوری بپرسمخانم اوضاع درسی من خیلی بده؟این چه سوالیهسوالهجسارتا برای من سوالهنه خیلی هم خوبهمطمئنین؟آره برای چی شک داشته باشمبه خاطر همین تو کلاس دهما گفتین همه ی باخرزیا خیلی زرنگن جز الناز؟میشه یه خواهشی بکنم؟اگه من مشکلی دارم با خودم و دفتر درمیون بزارین لطفاچشمممنونمن اینجوری نگفتم و مطمعن باش منظورم این نبودهولی بچها برداشتتون این بوده نمیدونم چرا.من شنبه میرم توضیح میدم ولی فک کنم تو یکی منو میشناسیباشه درستش میکنممن نمیگم خوبم نه اصلا حق دارین بگین هر چیاز خودتم عذرمیخاممن یک درصد منظورم این نبودهولی جلوی ۳۰ تا دانش اموز دیگه راجب وضعیت تحصیلی یکی دیگه صحبت کردن کار درستی نیست من فکر میکنم.گفتم عذرمیخامباشهمن صدات میکنم ازت عذرخواهی میکنم جلوی همشوننیازی به عذر خواهی نبوداصلانمیخواستم اصلا بهتون پیام بدم و چیزی بگمولی واقعا نتونستمببخشید که مزاحمتون شدمببخشید که یکم بی پروا گفتم بهتون.چون انتظارشو نداشتمشب خوبی داشته باشین.حتماخیلی بهش فکر کردممن هیچ آدمی رو تا حالا کوچیک نکردم اونم تو اونم جلوی بقیه ولی تو مطمعن باش اگر اسمت رو آوردم دلیلش هر چی میتونه باشه جز برداشت تو کلا همشو برعکس کن هر چی بهت گفتنمن روی یه سری مسائل واقعا حساسم.دیگه مطمعن باش هیچ وقت اسم تو رو نمیارم نگران نباشگفتم که درستش میکنمانتظار تمجید از کسیو ندارمولی اصلا دوس ندارم کسی تحقیرم کنهمن وقتی تعطیل شدمیکی از دهما جلومو گرفتدارم بهت میگم ولی حتا باور نمیکنیفامیلش رو بگوگفت اره خانم فراهانی یه چیزی راجبت گفتنمنم گفتم چیگفت اره اینجوری گفتنخانممگفتم که منظورمو بد رسوندنو ازت عذرخواهی میکنممنم گفتم نیازی به عذر خواهی نیستم شخصی...
ما را در سایت شخصی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ababalengderazzeinab2 بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1402 ساعت: 14:53